پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۹۱

و ما در اکنون


چقدر این هفته کسل کننده است، البته تقصیر خودمه...تافل رو خوب ندادم...یعنی سر جلسه گریه ام نگرفت خوب بود...یک معده دردی و نیاز به واشرومی پیدا کردم(کامپیوتر خودم خرابه الآن با کامپیوتر همسری دارم می نویسم این پ گم شده بود...پیدا شد خدا رو شکر)...به هر حال
بعدش هم نخواستم برم کلاس زبان گفتم ببینم نتیجه تافل چی میشه.الآن هم از اول هفته درگیر این کامپیوتر شدم.این لپ تاپ (شما بخوانید لوپ تاپ) قرار بود بعد از دفاع پایان نامه یه تعمیراتی بشه.هی عقب افتاد تا این هفته...با عوض شدن ویندوز انگار نو شد...اما دیشب باز دیوونه شد...دیشب باز ویندوز عوض کردم...امروز صبح هم همچنین...کلا فکر کنم در این زمانه اینم بو نویی شنیده...یکی نیست بهش بگه خره من پول نو خریدن ندارم...به هر حال...حالم از این نظرم تو قوطی شده.
برای استادی هم ایمیل زدم...گفت نه! حالا یه دونه بودا..اما غصه ام گرفت...البته دروغه...اصلا هم غصه ندارم.زندگی همینه دیگه...
دلم هوای دانشگاه رو کرده بدجوری...انگاری دوست دارم بپرم وسط خاطرات گذشته یهویی...اما نمیشه...
برم  ویندوز نصب کنم...امیدوارم درست شه...سومین باره دیگه!
سیما
آبان 1391

هیچ نظری موجود نیست: