سه‌شنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۹۱

یکی یکدانه


تورنتو ایرشو ...من...یک لانگ ویکند...!!!هستم...!!!
روزگارم پر دغدغه نیست.همه چیز آرام است اما دل من نوشته داستانی می خواهد.می خواهم بروم زیر یکی از همین بیدهایی که سر به آسمان گذاشته اند بنشینم و بنویسم از اولین ها...از میانهای دوستداشتنی و از خداحافظی های دردناک...انگاری که انگارش مرا به وجد می آورد.
عکس از ایرشو هست...خودم گرفتم با آپل دوست داشتنی ام...!!!
اسم مرا بگذار یکی یکدانه تا در ادامه روزهایم از دستانی بگویم که دانه دانه مرا بافت تا بی دانه ترین ها را فراموش کنم!!!
سیما
شهریور 1391

۱ نظر:

ویدا گفت...

یکی یکدانه عزیز احتمالا محیط جدید زندگیت خیلی رمانتیکه . لذت ببر عزیزم و هرکاری که دوست داری انجام بده .