جمعه، تیر ۱۶، ۱۳۹۱

ما و ما و اون یکی ما

اینروزها انگار مونترال در گوشم یک آواز قدیمی رو زمزمه می کنه...!آوازی که انقدر قدیمی هست فقط صدای سوتش رو می شنوم.
هنوز جاب بی جاب...هنوز دل من از حلقه بیرون می زند با هر صدای گوشی نیما...!!!!!!
آخرین مصاحبه ای که در مونترال بود، خیلی خوب بود...نیما راضی ...دیروز یارو ایمیل زده که مرسی از اینکه اومدین شما واقعا یک گزینه عالی هستید اما متاسفانه ما در تغییرات داخلی خودمون این پست رو حذف کردیم.!!!یعنی من نمی دونستم بخندم.گریه کنم.!!! اینم از این...
ما هستیم...شاید نباید باشیم...واقعا شاید باید نباشیم...چه می دونم!
سیما
تیر ماه 1391

۳ نظر:

نادر گفت...

نگران نباشید.صبر داشته باشید درست میشه

ناشناس گفت...

برخلاف نادر من می گم نگران یاشید‍ ! این وضعیت عادی نیست. متعجبم چراهنوز در کبک موندیدید!!!!! کبک مدت هاست امتحان خودش را به مهاجران پس داده . اونجا فقط برای ادامه ی تحصیل خوبه اونم باور کنید فقط به خاطر این مهاجر و خارجی قبول می کنند که باید شهریه بدن. اگه نمی خواهید مهاجرا به تجربه ی شکست براتون تبدیل بشه از اونجا بیایید بیرون.

سیلوئت گفت...

واقعا متاسفم سیما جون. به نظر منم خیلی عجیب غریبه این وضعیت. من نمی دونم رشته همسرتون چیه ولی منم کسای زیادی رو می شناسم که تو یکی دو سال اول کاری رو که می خواستن پیدا کردن تو همین مونترال یا نهایتا رفتن اونتاریو و اونجا نتیجه گرفتن. کبک واقعا سختیای خودشو دره.