چهارشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۹

یک مرور...به به

اینجا مونترال است.

قبل از اینکه بیام.اونقدر تنبلی کردم یا اینکه پشت گوش انداختم که رسیدم اینجا و برای تافل هنوز نخوندم درس.یادمه همه اونایی که اومده بودن می گفتن تا ایران هستید بخونید.حالا دلیلش رو می دونم.من تو راه انداختن کارام مشکلی نداشتم خدا رو شکر تا الآن هم خوب می فهمم هم خوب می فهمومنم.هم اینکه خوب نیما هست دیگه...مگه بده؟!اما کلاس زبان تافلش رو امتحان کردم.یعنی کلاسهای ایران رو بذارید روی سرتون حلوا حلوا کنید.نه فکر نکنید اینجا بده...اصلا.اینجا هم خوبه!اما ایران بهتر بود...این حلوا حلوا کردن هم بر می گرده به طور خاص به کلاس آریانپور...می ارزه 1 سال توی صف باشی.می ارزه باهات مثل سگ رفتار کنن.چون یه کلاس وکبش می ارزه به کل کلاس اینجا.حالا این و همینجوری گفتم.برای من خوبه.باید اما خوب به موازات درس خوند.نه مگه...

اینجا حراجه...هم چیز.اما آقای مهربون ما...مثل همه مردها...خسته شده از بس من بردمش خرید.دیگه نمی آد...می آد ها...اما تا نصفه راه خوبه.بعدش می شه یه مرد تمام عیار...!منم الآن خانوم مهربون می شم و می گم اشکالی نداره.اما داره...فکر نکنید نداره...!!!خیلی هم داره!

دیگه اینکه، روز دوشنبه یه سنجاب دنبال من و نیما کرد.فرض کنید.سنجاب...آره همون کوچلوهای ناز.این سنجاب اینقدر لات بود که نگو...من و نیما فرار کردیم.اما من هنوز تو کفش هستم...سنجاب دیوونه!!!

و اینجا هزینه خورد و خوراک با ایران یکی هست و نیسته...الآن آخر جمله خبری بود.اینجا اگه کار کنید.یا بورس خوب داشته باشید.از ایران خیلی بهتره.اما اگه کار نکنید و بورستون هم در حد بخور و نمیر باشه...دیگه خودتون می دونید که چی می خوام بگم...

به هر حال...

همین است و همین است و همین...من عاشقش اما!!!

سیما

دی ماه 1389

ژانویه 2011-01-05

۳ نظر:

ناشناس گفت...

همون جمله آخر همه حرف رو زد....مهم اینه که تو دوستش داشته باشی که داری..کنار مرد مهربانت روزهای خوبی داشته باشی.
یک دسته گل بنفشه

ناشناس گفت...

نظرات من کو پسسسس؟؟؟؟
من ادتون کردم.
موفق باشید
کیت

Sima گفت...

مرسی عزیزم...!!!