شنبه، آبان ۲۹، ۱۳۸۹

تقدیم موضوع پایان نامه

فردا موضوع را تقدیم گروه می کنم...

فردا...

استاد جدیدی که شیفته بزرگ منشی و عظمت انسانیتش شده ام،فردی است که شاید عده ای او را خیلی نپسندند...اما من به راستی قبولش دارم.دو جلسه نیم ساعته این مرد به من آموخت زندگی یک چاله بزرگ برای غرق شدن در آن نیست...دکتر یدالله دادگر، مردی با صحبتهایی که آرامت می کند.در هیجانی که همیشه داری...گاهی حضور این انسان می تواند گریزی باشد برای استراحت روی یک نیمکت سنگی رو به روی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی !!!

سیما

آبان 1389

نوامبر 2010-11-20

* فضای سکوت و ناامید در سطح دوستان مهاجر...و سکوت دمشق...نمی دانم چه باید گفت...

** فضای ناامیدی میان دوستان دانشکده،پایان نامه های مانده،حرفهای زده نشده

***فضای خستگی و یاس در کارهایی انبار شده...و گاهی نیاز به یک آغوش که تحمل گریه هایت را داشته باشد...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سخته عزيز دل . خيلي سخته . روم نمي شه بهت بگم غصه نخور من كه جاي تو نيستم نميتونم دلتنگي تو رو تصور كنم پس گفتن غصه نخور حرف بيجاييه اما مي تونم اينو بگم كه اين هم ميگذره خيلي زود تو و نيما دوباره يكي ميشين قانون طبيعت اينه وقتي چزي رو بخواهي همه همه كمكت مي كنن به اون برسي فقط بايد صبر كني تا زمانش برسه . زبان بخون دانش خودتو وسعت بده هميشه اينجوري كه نمي مونه مبادا كه وقتت رو بيهوده تلف كني و وقتي اونجا رفتي ببيني اي دل غافل كه فرصت هاي خوبي رو از دست دادي . ما هممون زخم خورده اين سيستم اموزشي هستيم اما هيچ كس و هيچ چيز نمي تونه مانع از گسترش دانش تو بشه اتفاقا رشته حقوق كه تو خوندي بعنوان يك موضوع تحقيقاتي در موسسات ايران شناسي در انطرف اب جاي بحث زياد داره . مني كه دارم اين حرفا رو بتو ميزنم يك رئيس دارم كه با كمال ميل حاضرم خفه اش كنم !اما نمي كنم !!!كافيه ببينه من موقع نماز و ناهار دارم كتابي ميخونم فوري يك كار برام جرو مي كنه اما مهم نيست بگذار بعضي ادما تو دنياي احمقانشون بمونند حقيقتا مهم نيست . طلا تا توي كوره ذوب نشه از ناخالصي جدا نمي شه . با اينكه ميدونم خيلي سخته اما هر موقع كم اوردي به خودت بگو اين هم مي گذه بعد به افزودن دانش و تواناييت فكر كن اولش سخته تا رو دور بيفتي اما كم كم از اين ناراحتي در ميايي .
سعيده از vers le nord